ارزش آفرینی در کسب و کار ، ارزش آفرینی یکی از پنج مولفه ای است که کارآفرینی را تعریف می کند و بخشی از تجربه های شکست کسب و کارها عدم شناخت درست از مفهوم ارزش آفرینی یا عدم به کارگیری درست از این مفهوم در ارائه خدماتشان می باشد لذا به جرات می توان گفت برای اینکه در دنیای کسب و کارتان موفق عمل کنید باید ارزشی ایجاد کنید تا در قبال آن مشتریان شما با کمال میل بابت خدمات و محصولات شما پول پرداخت کنند؛ پایداری این ارزش بعد از ارائه خدمات و به جای گذاشتن یک خاطره خوب از خدمات شما، برندینگ شما را می سازد.
ارزش آفرینی چیست؟
ارزش آفرینی در لغت به معنای «ایجاد اعتبار، ارج، شایستگی و سندیت در امر خاصی» است. بر این اساس، میتوان گفت که ارزش آفرینی در کسبوکارها باید در تولید و شیوه معرفی محصولات و خدمات لحاظ شود. البته هر محصولی که تولید میشود، ارزش خاصی را ایجاد میکند که باعث میشود آن محصول به فروش برسد.
منظور از ارزش آفرینی
اضافه کردن چیزی به جهان است که قبل از این وجود نداشته و پدید آوردن آن موجب زندگی و کسب و کار آسانتری برای دیگران میشود. ارزشهای ما مسیر کلی زندگی ما، زمینههایی که میخواهیم در آنها قدم بگذاریم و مباحثی که میخواهیم دنبالشان کنیم را مشخص میکنند. هر انسانی در زندگی و کار خود مسیری را انتخاب میکند و در آن مسیر شروع به حرکت میکند. همیشه انتخابها، تصمیمها و اقدامات انسان در حوزههایِ مختلف زندگیاش براساس ارزشهایش تعیین میشود.
روش های ارزش آفرینی در کسب و کار
۱٫ ارزش، دارایی است
همانطور که کارآفرینان با تجربه میدانند، موفقیت یک کسب و کار در نهایت به این بستگی دارد که آیا محصول ارزش ارائه به مشتری را دارد یا نه و این ارزیابی براساس شرایط مشتری انجام میشود نه شما.
ارزش، به این معنا، صرفاً دارایی محسوب میشود. این واقعیت قبلاً در سال ۱۸۷۱ در کتاب مقدماتی “اصول اقتصاد” توسط کارل منگر (اقتصاددان) مطرح شد. او تئوری کاملی از اقتصاد را مبتنی بر ارزش دارایی مصرفکنندگان و چگونگی بهرهمندی کارآفرینان از تسهیل چنین ارزشی، تهیه کرد. ایدههای منگر باعث شد تا مدرسه اقتصاد اتریش تاسیس گردد، که معتقد است کارآفرینی “نیروی محرکه” کل اقتصاد است. دانستن اینکه هر کاری را که انجام میدهید و اینکه آیا کارآیی دارد، بستگی به این دارد که آیا مشتریان در آن ارزش پیدا میکنند یا خیر که این راه، روشی قدرتمند برای دیدن جنگل است نه فقط درختان. این امکان را به شما میدهد تا روی آنچه مهم است تمرکز کنید.
۲٫ هدف، تسهیل ارزش است
منگر میگوید: ارزش، به طور خاص رضایت به دست آمده هنگام استفاده از یک کالا یا خدمات است.
به قول شاگردش لودویگ فون میزز: ارزش به معنی حذف “احساس ناخوشایند ” است.
به عبارت دیگر، اینکه آیا پیشنهاد شما ارزش دارد یا خیر، مربوط به خود محصول نیست بلکه منفعتی است که آن محصول ارائه میدهد.
۳٫ شما از ارائه خدمات به مشتریان خود سود میبرید
حقیقت ساده اما ناخوشایند این است که اکثر کارآفرینان حداقل از نظر ارزش، نسبتا کارآفرینان بدی هستند.
این بدان معناست که اگر به کسب و کار خود به شیوهای متفاوت نگاه کنید، فرصتهای زیادی برای انجام کارهای بهتر وجود دارد. از آنجایی که به راحتی میتوان با جزئیات در طراحی و توسعه محصول دچار مشکلاتی شد، معمولا این مورد در زنجیره تأمین و مدیریت منابع انسانی ذکر نمی شود در حالی که این موارد برای کنترل بسیار مهم هستند اما آنچه که اولویت دارد این مسئله است که:
- آیا هر تغییراتی که اعمال میشود به طور مستقیم به سود مشتری خواهد بود یا خیر؟
- اگر این تغییرات سودی برای مشتری شما ندارد چرا شما خود را به زحمت انداخته و محصول را مجددا طراحی کنید؟
- اگر این کار فایدهای برای مشتریان داشته باشد، آنها مایل هستند حتی قیمت بالاتری را برای آن بپردازند؟
اولویت قرار دادن ارزش دارایی مشتری، یک موقعیت برد – برد است.
۴- مزیت رقابتی شما ارزش است
فکر کردن به ارزش یا سود مشتری در کسب و کار اینگونه است که باید به رقابت فکر کنید.
اگر محصول شما چیزی را به مشتریان ارائه میدهد که واقعا ارزشمند است، پس هیچ دلیل دیگری وجود ندارد که آنها سایر محصولات را در نظر بگیرند. در حقیقت، محصول با ارزش – از دیدگاه مشتری – عملاً خود را به فروش میرساند و هرچه ارزش پیشنهادی شما بالاتر باشد، قیمتی که مشتریان مایل به پرداخت آن هستند نیز بالاتر است. بنابراین، این یک موقعیت برد-برد است.
اگر موقعیت تجاری خود را با توجه به ارزش مشتری قرار دهید، رقابت شما تنها یک راه حل دارد و آن این است که خدمات بیشتری برای رضایت بهتر ارائه دهید- آنها باید به مشتری ابزاری برای حذف “احساس ناخوشایند” ارائه دهند.
فکر کردن به کسب و کار از نظر ارزشی که به مشتریان ارائه میدهد نه از نظر مالی، راهی قدرتمند برای انجام کارآفرینی است. این امر به شما کمک میکند تا از اشتباه خودداری کرده این امکان را فراهم میکند تا به سرعت آنچه مهم است را شناسایی کنید.


ارزش آفرینی در کسب و کار – کالج مدیریت
ارزش آفرینی در کسب و کار برای مشتریان
یکی از مهمترین بخش های هر کسب و کاری (البته شاید مهمترین بخش) محصولی است که به بازار عرضه می کند. خروجی کسب و کار شما ارزشی است که برای مشتریانتان ایجاد می کنید. هر چقدر بتوانید ارزش آفرینی بیشتری برای مشتریان خود خلق کنید مسلما وضعیت فروش و کسب و کار شما بهتر خواهد شد.
محصولی که شما به مشتری می دهید بخشی از یک بسته بزرگتر به نام ارزش است و شما در بازار رقابتی امروز باید بتوانید ارزش بیشتری برای مشتریانتان ایجاد کنید. با توجه به رشد و توسعه تکنولوژی و پخش شدن سریع آن در بازار معمولا محصولات غریب به اتفاق شرکت ها از لحاظ سطح تکنولوژی بسیار بهم نزدیک است بنابراین باید بتوانید در سایر اجزاء بسته ارزشی (خدمات، اطلاعات و تجربه خوشایند) برای خود مزیت های رقابتی ایجاد کنید.
محصول:
به عنوان بخش بسیار مهمی از بسته ارزشی می باشد. شما باید از لحاظ شاخص های فنی محصولی با کیفیت و مطابق با استانداردهای روز به بازار عرضه کنید.
خدمات:
اقتصاد امروز دنیا به اقتصاد خدمات معروف شده است. بسیاری از شرکت های دنیا محصولی مشابه و حتی ضعیف تر از رقباء داشته اند اما با تمرکز بر خدمات توانسته اند ارزش بیشتری را برای بازار هدف خود ایجاد کنند و سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص دهند. به عنوان مثال شرکت Apple زمانی که محصول Ipod (از سری محصولات MP3و MP4 در طبقه محصولات سرگرمی همراه) را وارد بازار کرد این محصول از نظر تکنولوژی و ویژگی های فنی برتری و مزیتی نسبت به محصولات رقیب خصوصا sony نداشت اما افرادی که ipod را می خریدند می توانستند بطور رایگان از وب سایت این شرکت موسیقی رایگان دانلود کنند و همین موضوع باعث شد که محصولات این شرکت به سرعت در بازار همه گیر شده و بخش بزرگی از بازار را نصیب خود کند. البته دقت داشته باشید که خدمات پس از فروش، گارانتی، تحویل درب منزل، نصب رایگان و …. نمونه های رایجی از خدمات می باشند. علاوه بر اینها سعی کنید تا با تحلیل درست رفتار مشتریان خود نیازهای آن ها را شناسایی کرده و خدمات مناسب و بدیعی را برای آن ها طراحی کنید.
اطلاعات:
با توجه به افزایش سطح دانش و سواد عمومی در میان مشتریان، اطلاعات بعنوان یک بخش مهم بسته ارزشی محسوب می شود. در تحلیل رفتار مصرف کنندگان متوجه می شویم که مشتریان امروزی قبل از خرید راجع به محصولی که می خواهند خرید کنند به جستجو و کسب اطلاعات می پردازند. پس ما باید برای اطلاعات مربوط به محصولات و خدمات خود نیز بازاریابی کنیم تا سطح سواد و آگاهی مشتریانمان نسبت به محصولات و خدمات خود را افزایش دهیم. علاوه بر این مشتریان به شرکتی که از آن اطلاعات درست دریافت می کنند بیشتر اعتماد می کنند. همچنین در بسیاری از موارد شرکت ها به لحاظ سطح تکنولوژی محصول و نوع خدمات در سطح یکسانی قرار گرفته اند آنچه که باعث ایجاد مزیت رقابتی در بسته ارزشی شده است، اطلاعات بوده است. حتما مواردی را دیده اید که مشتری از میان شرکت های مختلفی که یک نوع محصول را ارائه می دهند شرکتی را انتخاب می کند که اطلاعات دقیق تر و کاملتری را دریافت کرده است و توانسته است به آن ها اعتماد کند.
تجربه:
در ادبیات نوین علم بازاریابی از رویکردهای نوینی مثل بازاریابی احساسات و بازاریابی تجربه نام برده می شود. نقش احساسات و عواطف در بیشتر خرید ها (حتی در خرید های صنعتی) روز به روز پر رنگ تر می شود و در بسیاری از بازار ها حتی بر منطق و تفکر نیز غلبه کرده است. مشتری شما باید از تعامل و ارتباط با کسب و کار شما حس خوب و به خاطر ماندنی را تجربه کند.
سخن پایانی
همهی انسانها ارزشهایی برای خود دارند که می تواند مثبت و سازنده، یا منفی و مخرب باشند. اگر این ارزشها به نفع خود انسان و اطرافیانش باشند، مفید و سازنده هستند، اما اگر فرد فقط منفعت خود را در نظر بگیرد، ارزشهایش مخرباند.
به عبارت دیگر اگر در یک جامعه، همه تلاش کنند تا کیفیت زندگی دیگران بهتر شود، در عمل جامعه رشد خواهد کرد. پس ارزش و ارزشآفرینی به معنای واقعی آن، زمانی معنا پیدا میکند که تمام تلاشمان را بکنیم که کیفیت زندگی دیگران بهتر شود، در غیر این صورت، این ارزش منفی و مخرب است.