بیوگرافی ماری پارکر فالت
ماری پارکر فالت (Mary Parker Follett) متولد ۳ سپتامبر ۱۸۶۸ و متوفی در تاریخ ۱۸ دسامبر ۱۹۳۳ در شهر ماساچوست آمریکا است . او در امور مدیریت و در زمینه های تئوری سازمانی و رفتار سازمانی پیشگام بود. او همچنین تعدادی کتاب و مقالات زیادی را به رشته تحریر درآورد و سخنرانی های زیادی را در زمینه دموکراسی، روابط انسانی، فلسفه سیاسی، روانشناسی، رفتار سازمانی و تحلیل تضاد انجام داد. ماری پارکر فالت در کنار لیلیان گیلبرت (Lillian Gilbreth) از زنان بزرگی بودند که در اولین روزهای تئوری مدیریت کلاسیک فعالیت می کردند. پارکر فالت از اولین زنانی بود که به مدرسه اقتصادی لندن دعوت شد تا در مورد مسائل مدیریتی سخنرانی کند. او مشاور شخصی رئیس جمهور اسبق آمریکا “تئودور روزولت” بود و در مدیریت سازمان های غیردولتی و داوطلبانه او را یاری می کرد. به عنوان یک نظریه پرداز مدیریت ماری پارکر فالت در زمینه مفهوم فرایندهای جانبی در سازمان های سلسله مراتبی، اهمیت فرایندهای غیررسمی در سازمان و تفکر “اختیار اظهار نظر” پیشگام بود.
فالت در ماساچوست بدنیا آمد و بیشتر عمرش را در آنجا گذراند. در سال ۱۸۹۸ او از دانشگاه “رادکلیف” فارغ التحصیل شد ، اما از آنجایی که یک زن بود نتوانست دوره دکترای خود را در دانشگاه هاروارد ادامه دهد.
تفکر ماری پارکر فالت
تفکر خانم ماری پارکر فالت مبتنی بر سه اصل هدف گذاری جهانی ، اصول جهانی و قانون موقعیت یا وضعیت است. قانون هدف گذاری جهانی بیانگر روح تلاش جمعی برای افزایش انرژی سازمانی است. اصل جهانی همان تأکید بر ارتباطات دو سویه و دو جانبه بین فرستنده پیام و گیرنده پیام است . قانون موقعیت تأکید بر آن دارد که همیشه یک راه برای انجام کارها وجود ندارد. بلکه راهمای زیادی وجود دارد که بستگی به موقعیت و وضعیت سازمان دارد.

ماری پارکر فالت – کالج مدیریت
چهار اصل هماهنگی فالت
چهار اصل اساسی هماهنگی می پردازد که عبارتست از :
-
هماهنگی بعنوان ارتباط متقابل میان همه عوامل یک موقعیت ؛
-
هماهنگی از طریق برقرار کردن تماس مستقیم میان افرادی که کارشان به هم مرتبط می شود
-
هماهنگی در مراحل اولیه
-
هماهنگی بعنوان یک فرآیند مستمر
نظر فالت در مورد قدرت
« فالت » درباره قدرت ، اختیار و کنترل نظر خاصی دارد . وی به این مفاهیم معنای جدیدی بخشیده است . قدرت به معنای ساده آن عبارتست از استعداد انجام کار خاص ، یا توانایی پدید آوردن تغییر مطلوب ، لکن اختیار ، حق تصمیم گیری است . اگر یک مدیر ، تصمیم گیرنده قابلی باشد بی درنگ تصمیمات مناسبی اتخاذ میکند ، اما نمی تواند این توانایی را به معاونش واگذار کند .حق تصمیم گیری را میتوان به کارکنان ردههای پایینتر در سازمان تفویض کرد ، لکن قدرت در خود شخص باقی میماند. « فالت »قدرت را به دو دسته تقسیم میکند، « قدرت بر دیگران » و « قدرت با دیگران » .
سرپرستی که تصور میکند حق کنترل و رهبری کارکنانش را دارد حاضر نیست که پیشنهادهای آنها را بشنود و میگوید که از دستورهایش اعم از صحیح یا غلط باید اطاعت شود . او در واقع بر کارکنان اعمال قدرت میکند. واضح است که این نوع اعمال قدرت ، موجب مقاومت در کارکنان میشود و طبعاً گرایش پیدا میکنند که از دستورهای او سرپیچی کنند.
از طرف دیگر ، یک سرپرست روشنفکـــر که کار روزانــه را به طور « سیستماتیک» برنامهریزی میکند ، مواد خام و ابزار را تأمین میکند و مراقب است که فعالیتها در شرایط مطلوبی باشند و همچنین ، کار را به زیر دستانش یاد میدهد و پیشنهادهای خوب و عملی شان را میپذیرد ،. در واقع یک قدرت مشترک بوجود میآورد که « قدرت با دیگران »نام دارد .« فالت » روی اهمیت این قدرت مشترک تأکید میورزد .