امنیت شغلی ، افراد شاغلی که احساس میکنند در محل کار خود مفید هستند، بهرهوری و کارایی بیشتری از خود نشان میدهند و مسئولیتهای خود را نیز بهموقع انجام میدهند این امر نشان میدهد که این افراد از امنیت شغلی برخوردار هستند. برعکس این موضوع نیز زمانی است که فرد امنیت شغلی ندارد و نمیداند چه آیندهی کاری در انتظار اوست. اگر احساس میکنید در شغلتان کسی به شما و فعالیتهایتان اهمیتی نمیدهد، حس میکنید بهزودی از کار خود اخراج خواهید شد، حقوق مناسب و متناسب با کاری که انجام میدهید نمیگیرید، شما امنیت شغلی ندارید.
امنیت شغلی چیست؟
امنیت شغلی به معنی توجه به کارمندان است بهگونهای که از حقوق و دستمزد آنها محافظت شود تا دستخوش کاهش نشود؛ البته این کمک کردن جنبه مهم دیگری دارد و آن حمایت و پشتیبانی از کارمندان است تا شغل خود را از دست ندهند، اتفاقی که ممکن است در پی رکود اقتصادی یک سازمان یا حتی یک کشور به وقوع بپیوندد و امنیت شغلی افراد را به خطر بیندازد. امنیت شغلی جنبه ذهنی و روانی دارد و تا حدودی به برداشت فرد از محیط کار نیز بستگی دارد.
چرا امنیت شغلی مهم است؟
به اختصار برخی از عوامل که تاثیر زیادی در ایجاد استرس ناشی از کار دارند: شرایط کاری، تراکم کاری، ابهام نقش، تعارض شغلی، مسوولیت، روابط با ما فوق و عدم امنیت شغلی و…
در شرایط فعلی دنیا هیچ شغلی دایمی نیست و حفظ شدن و بقا آن بستگی به میزان فعالیت خود فرد دارد ولی عدم آگاهی از این موضوع موجب کنار گذاشته شدن، لغو یا اتمام قرارداد موقت و بازنشستگی یکی از فشارهای روانی است.
چنین حالتی باعث میشود فرد قبل از آنکه بطور طبیعی از کار باز نشسته شود احساس فرسودگی و کسالت میکند. ترس از تزلزل یا کنار گذاشته شدن در افرادی که میدانند به مدارج بالا و بالاترین سطح پیشرفت در کار خود رسیدهاند بسیار شدیدتر است. این افراد به پُرکاری میپردازند تا همچنان خود را در اوج نگه دارند و در عین حال میکوشند احساس عدم امنیت شغلی را مخفی کنند و بدین ترتیب بیش از پیش در معرفی استرس قرار میگیرند.
در زندگی سازمانی اهمیت شغلی از جمله مسائلی است که کارکنان سازمانها را به خود مشغول میکند و بخشی از انرژی روانی و فکری سازمان صرف این مساله میشود. در صورتی که کارکنان از این بابت به سطح مطلوبی از آسایش خاطر دست یابند با فراغ بال توان و انرژی فکری و جسمی خود را در اختیار سازمان قرار میدهند و سازمان نیز کمتر دچار تنشهای انسانی میشود.
مؤلفه های مفهوم امنیت شغلی :
۱ – جابجایی کمتردرشغل :
جابجایی کمتر در شغل بیانگر وجود امنیت شغلی است که حاصل آن تخصصی و خبرگی است وزمانی که افراد در یک شغل خبرگی و تخصص پیدا کردند بخشی از امنیت شغلی آنها شکل می گیرد .
۲ – تمرکزبرشغل توسط افراد :
بیانگر وجود ثبات شغلی است که این تمرکز ازد وشغله شدن افراد جلوگیری و بخشی از امنیت شغلی را شکل می دهد.
۳ – انتخاب شغل مناسب :
انتخاب شغل مناسب زمینه ساز بروز و تقویت علاقه مندی ازکاراست که با امنیت شغلی رابطه مستقیم دارد .
۴ – رضایت درشغل :
رضایت درشغل موجب بروز خلاقیت درکارشده ونهایتاً خلاقیت ها استحکام بخش امنیت شغلی کارکنان خواهد بود.
۵ – رضایت اقتصادی :
رضایت اقتصادی موجب دلگرمی فرد در کار شده و احساس برابری در کارکنان شکل می گیرد. که خود احساس برابری درسازمان نقش موثری درامنیت شغلی ایفامی کند.
۶- عاطفی بودن محیط کار :
ازجمله مولفه های امنیت شغلی، عاطفی بودن محیط کار است که به ساختن روان سالم انسانها کمک می کند وزمانی که انسانی ازطریق کارشخصیت وروان خود راتکامل بخشد امنیت شغلی آنهانیزتأمین می شود.
۷ – احساس آرامش :
احساس آرامش درکار منجربه رهایی ازفشار شغلی گردیده ودر نتیجه بخشی از امنیت شغلی کارکنان که ازطریق فشارهای شغلی تهدیدمی شود،تامین می گردد.
۸ – وابسته شدن فردبه سازمان :
وابسته شدن فردبه سازمان بیانگروجودامنیت شغلی است که حاصل آن تعهدسازمانی است . زمانی که کارکنان یک سازمان از سازمان خود دفاع کنند بطور مستقیم و غیرمستقیم اعتبار سازمان را تقویت کرده که درسایه آن امنیت شغلی افرادتامین می گردد.
می توانید مفاهیم امنیت را هم مطالعه کنید.

امنیت شغلی – کالج مدیریت
چه عواملی بر امنیت شغلی موثر است؟
تیپ شخصیتی افراد
اولین عاملی که مشخص میکند یک فرد امنیت طلب است یا نه، تیپ شخصیتی اوست. درونگراها بیشتر امنیت طلباند چون دنبال یک محیط آرام میگردند، ولی برونگراها اهمیت کمتری به ثبات کاری خود میدهند چون ماجراجویی بیشتری دارند.
همچنین همانطور که در مطالب پیشین ذکر شد، کسانی که آزادی بیشتری را میطلبند، به دنبال امنیت نمیدوند. به طور کلی برخی افراد عوامل مهمتر از امنیت برای خود دارند که ابتدا باید آنها را بدست آورند و تقویت کنند و بعد امنیت را. مثل آزادی، عزت نفس، مسائل مالی و …
برنامهریزی مالی
فردی که وجود امنیت شغلی را تجربه کرده، ولو اینکه امنیت طلب هم نباشد، در برنامهریزی خود ممکن است هزینههایی را لحاظ کرده باشد که موجب وابستگی او به این امنیت شود. مثلاً کسی که ۲۰ میلیون ریال در ماه حقوق میگیرد و هزینه زندگی پایینی دارد، ممکن است نیمی از این حقوق را برای پرداخت اقساط خریدهای کلان و بخش اعظم باقیمانده را برای هزینههای جاری خود در نظر بگیرد و دست به این اقدام هم بزند. در حالی که اگر امنیت شغلی برای خودش متصور نبود، شاید اقدام به گرفتن وام نمیکرد تا هزینههای ثابت خود را کاهش دهد و در زمان لازم با خیال آسودهتری از کار جدا شود.
مشکل عمده کارمندان همین است. به دریافت حقوق کارمندی و برنامهریزی طبق آن و خرج کردن پیش از دریافت حقوق عادت کردهاند و لذا وابستگی زیادی به شغل خود ایجاد میکنند.
عواطف خانوادگی
یک مرد آزادیطلب، وقتی به طور مداوم مورد خواست امنیت شغلی توسط همسر و اعضای خانواده خود شود، ممکن است از آرمان خودش کوتاه بیاید و وابستگی شغلی زیادی ایجاد کند. یا به عکس، آزادیخواهی خانواده یک فرد امنیت طلب ممکن است او را به سمت آزادی طلبی سوق دهد، هر چند که مورد اول بسیار شایعتر است.
ارتباط کارکنان
کارکنان زیادی را دیدهام که به دلیل رفاقت و صمیمیتی که بین هم برقرار کردهاند، در پی ایجاد یک امنیت شغلی ولو نسبی و غیر محکم هستند تا بیشتر در کنار یکدیگر باشند. جالب است که وقتی این صمیمیت زیاد باشد حاضرند در مقابل تهدید یک نفر از جمعشان، بقیه افراد در حمایت از او دست به اقداماتی بزنند که حتی امنیت شغلی خودشان را هم به خطر میاندازد.
چه وقت امنیت شغلی دارید؟
اگر تیمهای مختلف از شما کمک میخواهند، در پروژهها و کارهایی که در شرکت انجام میشود نقش کلیدی دارید یا حداقل شما هم در پیشبرد آنها نقشی دارید و در جریانشان هستید، یعنی در نقطه امنی قرار دارید.
این موضوع به خصوص وقتی که شخص دیگری از عهده انجام آن کار برنمیآید و مدیر شما به این نتیجه میرسد که وجود شما در شرکت ضروری است، بیشتر به چشم میآید. اگر مرتب دانشتان را در کار بالاتر میبرید، تخصصهای جدیدی یاد میگیرید یا مسئولیتهای تازهای را میپذیرید و ارزشهای جدیدی را خلق میکنید، در جای امنی قرار دارید.
شایعترین نشانه برای در خطر بودن شغلتان، تذکر گرفتن در مورد عملکردتان یا وقتی است که مدیرتان در مورد کارتان با شما جلسه میگذارد.
کم پیش میآید که اخراج بدون هشدار انجام شود. اگر نشانهای میبینید مثل اینکه هزینهها به طور ناگهانی کم میشود یا پرداخت حقوق دیگر مثل سابق مرتب صورت نمیگیرد یا اینکه مدیرتان آنطور که باید در دسترس نیست باید نگران شوید.
نتیجه گیری :
بنابراین امید آن می رود که در وقت مسئولین محترم دولت و نمایندگان محترم مجلس در مورد اصلاح قانون کار بر آینده با در نظر گرفتن فلسفه حمایتی قانون کار ، این نکته مد نظر داشته باشند که برای اشتغال زایی کارگران و دیگر افراد جامعه به فکر راه حل های منطقی باشند تا تصمیمات آنها به اصول بین دین و مهم حقوق کار ( از جمله امنیت شغلی ) در تعارض نباشد . چون که با در نظر نگرفتن این اصول نتیجه عکس به جای خواهد آمد .