نوآوری و خلق ایده ، نوآوری در سازمان های مختلف با تعاریف گوناگونی ارائه می شود، ولی به طور کلی می توان گفت که بقای هر سازمانی بستگی به ظرفیت آن سازمان برای نوآوری دارد. شرکت ها باید به طور مداوم بازارهای در حال تغییر را رصد کنند و بسته به نوع کسب و کار خود تغییرات فناوری و تکنولوژی و همچنین تغییر عادات مصرف و خرید مصرف کنندگان را در مورد محصولات و خدمات جدید مورد ارزیابی قرار دهند. شرکت های تحقیقات بازاریابی می توانند در این مسیر همراه خوبی برای کسب و کارها باشند. در بالاترین حد آنها می توانند روند خلاقیت کسب و کارها را برای بهبود بازاریابی مشخص کنند. خلق ایده نوآورانه برای محصولات و خدمات جدید، ارائه مفاهیم و استراتژی های جدید برای برندسازی، ارائه تجارب مصرف کنندگان از محصولات و خدمات و برندهای جدید، ایده های تبلیغاتی جدید، مسیر موقعیت های جدید، ایده های بسته بندی جدید از جمله مواردی هستند که شرکت های تحقیقات بازاریابی می توانند در آنها شرکت ها و سازمان ها را یاری دهند.
نوآوری چیست؟
اگر بخواهیم نوآوری را به زبان ساده بیان کنیم، میتوان گفت: «ماهیت نوآوری، ایجاد تغییر در محصولات یا خدمات و یا روش خلق و عرضه آنها، با هدف پاسخگویی به بازارهای جدید و نیازهای متغیر مشتریان است. انجام صحیح این تغییرات و موفقیت در آن، منوط به مشاهده پیوندها، کشف فرصتها و استفاده مناسب از آنها است.»
ایده چیست؟
در فرهنگ لغت فارسی و سایت vazheyab.com ایده به عنوان عقیده، فکر، اندیشه ، تصور و رای تعریف شده است و در فرهنگ لغت انگلیسی در وبسایت thefreedictionary.com به عنوان چیزی که در ذهن به عنوان حاصل یک فعالیت ذهنی ساخته شده و شکل می گیرد تعریف شده است. اچ جی ولز نویسنده انگیلیسی درباره ایده می گوید ” ایده دامنه وسیعی را شامل می شود، کل تاریخ بشر در یک عبارت تاریخچه ای از ایده هاست!”
انواع نوآوری -نوآوری و خلق ایده
۱٫ نوآوری در محصول:
نوآوری در محصول، معرفی یک خدمت یا محصول است که یا جدید باشد و یا به طور قابلملاحظهای با توجه به مشخصهها وکاربریهایش بهبود یافته باشد. این ارتقاء عملکرد، میتواند در مشخصههای فنی، اجزا، مواد اولیه، نرمافزار بکار گرفته شده، کاربرپسند بودن و یا دیگر ویژگیهای عملکردی باشد. اولین «MP3 player»های قابلحمل، معرفی ترمزهای «ABS»، سیستم مکانیابی جهانی«GPS» و سیستمهای مسیریابی خودرو، از نمونههای بارز نوآوری در محصول بهحساب میآیند.
۲٫ نوآوری در فرآیند:
نوآوری در فرآیند، پیادهسازی یا بهبود یک روش تحویل خدمت یا کالا است که میتواند شامل تغییر در تکنیک، فناوری، تجهیزات یا نرمافزار باشد. برای مثال، میتوان به پیادهسازی تجهیزات اتوماتیک در یک خط تولید یا استفاده از طراحی به کمک رایانه برای طراحی و توسعه یک محصول بهعنوان روشهای جدید تولید و معرفی بارکدخوان یا سیستم شناسایی کالا با امواج رادیویی، بهعنوان نوآوری در روشهای تحویل اشاره نمود.
۳٫ نوآوری در روشهای بازاریابی:
نوآوری در روشهای بازاریابی، شامل پیادهسازی روش نوینی در بازاریابی است که تغییر چشمگیری در طراحی محصول، بستهبندی، تبلیغات و قیمتگذاری را باعث شود. هدف از نوآوری در بازاریابی، شناسایی نیازهای مشتریان، گشودن بازارهای جدید یا پیدا کردن جایگاه برای محصولات شرکت در بازار موجود، با هدف افزایش فروش شرکت است. ویژگی بارز نوآوری در بازاریابی، در مقایسه با تغییرات دیگر کسبوکار در بازاریابی، پیادهسازی روشی است که تا به حال توسط شرکت انجام نشده است. روشهای جدید بازاریابی، میتواند برای محصولات جدید و قدیمی بکار گرفته شود. به طور مثال، استفاده از رسانه و قرار دادن کالاها در فیلم سینمایی و برنامههای تلویزیونی برای اولین بار، نوعی نوآوری در روش بازاریابی محسوب میشود.
۴٫ نوآوری سازمانی:
نوآوری سازمانی، پیادهسازی روش سازمانی جدید در رویههای کاری و یا در روابط داخلی و خارجی شرکت است. نوآوری سازمانی، میتواند به کمک کاهش هزینههای مدیریتی، افزایش رضایت شغلی (در نتیجه افزایش بهرهوری نیروی کار)، دسترسی به داراییهای نامشهودی چون اطلاعات کدگذاری نشده خارجی یا کاهش هزینههای تأمین ورودیهای سازمان، باعث افزایش کارایی سازمان شود. در این مورد نیز، ویژگی بارز نوآوری سازمانی نسبت به سایر تغییرات سازمانی، پیادهسازی روشی است که تا به حال در سازمان وجود نداشته است. بهعنوان مثال، پیادهسازی مباحث توسعه و نگهداشت نیروی انسانی برای اولین بار، سیستمهای آموزش نیروی انسانی در سازمان برای اولین بار، معرفی سیستم مدیریت تولید و مدیریت زنجیره تأمین، مهندسی کسبوکار، تولید ناب و سیستم مدیریت کیفیت، از نمونههای بارز نوآوری سازمانی محسوب میشوند.

نوآوری و خلق ایده – کالج مدریت
۷ مرحله خلق ایده -نوآوری و خلق ایده
۱- آماده سازی ذهن
اگر چه برخی تصور می کنند که ایده های جدید از به هم خوردن چیزی شبیه رعد و برق ناگهانی به وجود می آیند، اما واقعیت این است که حتی اگر این طور باشد نیز، تا هنگامی که ذهنی آمادگی خلق ایده را نداشته باشد، هیچ رعد و برقی اتفاق نخواهد افتاد!
برای خلاق بودن باید مطالعه داشت. یادگیری فرایندی نیست که انتها داشته باشد. رویارویی با هر موقعیتی می تواند فرصت جدیدی را برای یادگیری فراهم کند. یک مجموعه ی خوب و متنوع از دانسته های علوم مختلف، می تواند زمینه ی مناسبی برای بروز ایده باشد. چرا که گاهی برخی از ایده ها از بهم پیوستن مفاهیم علوم مختلف خلق می شوند.
۲- مطالعه و بررسی -نوآوری و خلق ایده
یکی از لازمه های خلاق بودن، داشتن درک بالا و قدرت تحلیل مسائل است. برای ایده پردازی در رابطه با هر زمینه ای لازم است در ابتدا اصل مساله، اجزا و جوانب آن به خوبی درک شود. “مطالعه ی تخصصی” در رابطه با موضوع می تواند شناخت آن را آسان تر کند. یادتان باشد در خلق ایده یا پیدا کردن راه حلی برای یک مشکل، قرار نیست همه چیز را از نو شروع کنید. قطعاً قبل از شما کسانی بوده اند که در این زمینه یا زمینه های نزدیک به آن فعالیت کرده اند. مطالعه ی تخصصی به این دلیل اتفاق می افتد که متوجه شوید تا به حال در موضوع مورد نظر شما چه ایده هایی زده شده است، دیگران چه کرده اند، چه گفته اند و چه یافته هایی دارند.
۳- تغییر و دگرگونی
در این مرحله مجموعه ی اطلاعات جمع آوری شده از کارهای دیگران را بررسی کرده و به هم متصل می کنیم. اختلاف نظرها و نکات متشابهی که در مطالب دیگران است به ما کمک می کند تا داستان های مختلف را با سناریوی خود بیان کنیم و مدل جدیدی ارائه دهیم که مطالب جمع آوری شده را نیز پوشش دهد. این کار شاید شبیه تهیه ی یک “جدول مندلیف” باشد. قطعاً مندلیف، تمام عناصر موجود در جدولش را خود، کشف نکرده بود بلکه آنها را با آرایشی جدید و بر مبنای تشابهات کنار یکدیگر قرار داده بود. در واقع ما نیز عناصر دانشی که جمع آوری کرده ایم را با روش خودمان و بر مبنای تشابهات و اختلافات آنها، آرایش داده و در خانه های مختلف می نشانیم.
۴- کمون یا دوره ی انتظار؛ خوابیدن روی مساله
ذهن انسان دو بخش آگاه و نا خود آگاه دارد. بخش آگاه ذهن همان است که همواره، در فعالیت های روزانه به کار گرفته می شود. اما همه ی این فعالیت ها، اثراتی را بر روی بخش دیگر ذهن، یعنی ذهن نا خود آگاه می گذارد.
گاهی برخی از آموخته هایی که به سبب فعالیت بخش آگاه ذهن ایجاد شده اند، پس از مدتی فراموش می شوند اما اثر این آموخته ها بر بخش نا خود آگاه همواره باقی می ماند.
ذهن نا خود آگاه بدون آنکه تفاوتی میان اندیشه ها و افکار خوب و بد قائل شود، هر چیزی را به طور کامل دریافت می کند.
۵- جرقه
این مرحله پیشرفت خود به خودی و روشن شدن مساله است که ممکن است تا رسیدن به آن، از ۵ دقیقه تا ۵ سال طول بکشد! با سپردن موضوع مورد نظر به ذهن نا خود آگاه، زمانی برای تجزیه و تحلیل و فعالیت این بخش فراهم می شود. در این دوران باید گوش به زنگ باشید چرا که ممکن است در یک لحظه و به طور ناگهانی متوجه راه حل شده یا جرقه ی خلق ایده در ذهن تان زده شود. در این مرحله به یکباره شبیه لامپی که بالای سر یک دانشمند روشن می شود، همه چیز روشن شده و از میان خطوط و طرح های مبهمی که جلوی چشم است، شکل و نقش اصلی برجسته و کاملا واضح می گردد.
۶- تائید و اثبات
برخی از مواقع ممکن است یک ایده ی جدید تنها در مرحله ی آزمایشگاهی و بر روی کاغذ نتیجه ی قابل قبولی داشته باشد، اما هنگامی که در شرایط واقعی اجرا می شود بی معنی و نا کارآمد باشد. این مرحله مشخص می کند که آیا ایده ی جدید عملی است یا خیر. و یا آیا می توان آن را با قیمت معقولی که برای کارآفرین سودآور است تولید کرد؟ گاهی در این مرحله اتفاق می افتد که یک ایده ی جدید، بعد از آزمایش های منطقی و قضاوت های دیگران کاملا تغییر کرده تا به نتایج بهتری منجر شود.
۷- اجرا
بسیاری از افراد هستند که ایده های جدیدی خلق می کنند اما بیشتر آنها هرگز، ایده ی خود را عملی نمی کنند. آنچه که کارآفرینان را از افراد معمولی متمایز می کند عملی کردن ایده هایشان است.
عملی کردن ایده در آخرین مرحله از فرایند خلاقیت، تولید و ارائه ی آن به بازار نیست. چیزی که در این مرحله مورد نظر قرار می گیرد، این است که ایده در حد یک نمونه ی آزمایشگاهی ساخته و آزمایش می شود. اگر موفق بود وارد مرحله ی تولید زیاد شده که خارج از فرایند خلاقیت و در قلمرو نوآوری خواهد بود.