ادغام کسب و کار ، ادغام و یکی شدن در دنیای تجارت یک انگیزه مشترک دارد در دنیای امروز که به سرعت در حال توسعه و رشد میباشد، ممکن است کسب و کارهای نوپا و استارتاپهایی وجود داشته باشند که علی رغم اینکه بر مبنای ایدههایی نوین، فعالیتهای تجاری موفقی دارند اما به دلایل متنوعی از جمله کمبود منابع جهت رشد و توسعه بیشتر قادر به رقابت با سایر کسب و کارها نمیباشند. در این راستا از یک طرف به دلیل انگیزهٔ مشترکی که میان کسب و کارهای قدرتمند وجود دارد و ان عبارتست از حفظ یا افزایش قدرت و سوددهی و از طرف دیگر کسب و کار نوپا به خاطر مشکلات گوناگون در آستانه تعطیلی یا ازهم پاشیده شدن باشد، ادغام شدنش در شرکت بزرگتر از محو شدنش جلوگیری میکند.
انواع ادغام -ادغام کسب و کار
ادغام افقی
ادغام افقی زمانی است که یک شرکت با شرکت دیگری ادغام میشود یا کنترل آن را بهدست میگیرد درحالیکه هر دو شرکت یک محصول یا محصولات مشابه را به مشتریان عرضه میکنند و در واقع در یک صنعت و در یک مرحله از تولید فعالیت میکنند. در این نوعِ ادغام شرکتها معمولا رقیبان مستقیم یکدیگرند. برای مثال اگر یک شرکت تولیدکنندهی تلفن همراه با شرکت دیگری که در زمینهی تولید تلفن همراه فعالیت میکند، ادغام شود به آن ادغام افقی میگویند.
این نوع ادغام مزایای متعددی دارد ازجمله اینکه رقابت را حذف میکند و از این طریق به شرکت کمک میکند تا سهم بازار، درآمد و سود حاصل را افزایش بدهد. علاوه بر این، به دلیل افزایش وسعت شرکت و کاهش میانگین هزینهها که ناشی از حجم تولید بالاتر است، از دیگر مزایای این نوع ادغام میتوان به صرفهجویی به مقیاس یا مزیت مقیاس اشاره کرد.
این نوع از ادغام موجب بهرهوری در هزینه میشود زیرا فعالیتهای زائد و بیفایده (مثلا بخشهای مدیریتی متعدد یا بخشهایی از قبیل تبلیغات، خرید و بازاریابی) از فرایندهای عملیاتی حذف میشود.
ادغام عمودی
ادغام عمودی با هدف ترکیب دو شرکتی که در زنجیرهی ارزش یکسانی از تولید محصول یا خدمات یکسان قرار دارند، انجام میشود. تنها تفاوت این دو شرکت، مرحلهی تولیدی است که هرکدام از آنها در آن قرار دارند. مثلا اگر یک فروشگاه بزرگ پوشاک یک کارخانهی تولید پارچه را در اختیار بگیرد، این نوع ادغام، ادغام عمودی نامیده میشود چراکه هر دو در صنعتی یکسان یعنی تولید و عرضهی لباس فعالیت میکنند، اما هر کدام از آنها در مرحلهای متفاوت از تولید قرار دارند؛ یکی در بخش تولید مواد اولیه کار میکند و دیگری در بخش فروش.
این ادغامها معمولا برای حفاظت از موجودی اقلام ضروری و جلوگیری از ایجاد اختلال در تهیهی مواد اولیه صورت میگیرد. چراکه در مثال فوق، فروشگاه اطمینان حاصل میکند که مواد اولیه همواره توسط کارخانه تأمین میشود. ضمنا این روشی برای محدود کردن موجودی رقباست که به دنبال آن، سهم بازارِ بیشتر و سود و درآمد بیشتر عاید شرکت خواهد شد.
ادغام عمودی مزایای دیگری هم دارد ازجمله صرفهجویی در هزینهها و حاشیهی سود بیشتر، چراکه سهم تولیدکننده حذف میشود.
ادغام متجانس
ادغام متجانس بین شرکتهایی صورت میگیرد که به مشتریان یکسان در یک صنعت خاص خدمت میکنند اما محصولات و خدمات متفاوتی دارند. محصولات آنها ممکن است مکمل هم باشد، یعنی محصولاتی که همزمان با هم مورد استفاده قرار میگیرند اما یکسان نیستند. مثلا وقتی یک شرکت تولیدکنندهی DVD با یک شرکت تولید دستگاههای پخش دیویدی ادغام میشود، چنین ادغامی را ادغام متجانس مینامند چون دیویدی و دستگاه پخشکنندهی آن محصولات مکمل هستند و معمولا همراه با هم خریداری میشوند.
این ادغامها معمولا برای تسهیل کار مشتریان انجام میشود چراکه فروش این محصولات همراه با هم بسیار راحتتر است. بهعلاوه این ادغام، تنوع محصولات شرکت و به دنبال آن سود و درآمد شرکت را افزایش میدهد. فروش یکی از محصولات مشوقی برای فروش محصول دیگر است در نتیجه با مدیریت صحیح افزایش فروش یک محصول میتواند به افزایش فروش محصول دیگر منجر شود.
ادغام نامتجانس
زمانی که دو شرکت از دو صنعت کاملا مختلف با هم ادغام میشوند، صرفنظر از مرحلهی تولید، ادغام بین دو شرکت را ادغام نامتجانس مینامند. این ادغام معمولا بهمنظور ایجاد تنوع در محصولات و پاگذاشتن در عرصههای دیگر صورت میگیرد که احتمال شکست را کاهش میدهد.

ادغام کسب و کار – کالج مدیریت
هفت گام برای افزایش درآمد از طریق ادغام کسبوکارها
۱. تشکیل یک تیم مرکزی متشکل از اعضای کلیدی:
نتایج نظرسنجی اخیر ما از ۱۶۰۰ مدیر اجرایی نشان میدهد که بیش از ۷۰ درصد شرکتهایی که به درآمد مطلوب خود رسیدهاند یا از آن فراتر رفتهاند، تیمهایی تشکیل دادهاند که ما نامش را «اداره مدیریت ادغام» میگذاریم. این تیمها که بهتر است اندکی پس از اعلام ادغام و قبل از عقد قرارداد تشکیل شوند، مسوول اجرای برنامه ادغام هستند.
۲. تعیین اهداف واقعبینانه:
شرکتها پس از ادغام باید مدل قرارداد خود را مورد بررسی قرار دهند. در بسیاری موارد، شرکتها اهداف مورد نظر خود را براساس محاسبات سرانگشتی تخمین میزنند. در قراردادهای مبتنی بر درآمد، چنین پیشبینیهایی میتواند به تعیین اهداف غیرواقعبینانه منجر شود. نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد که ۸۷ درصد شرکتهایی که در عملیات ادغام موفق بودهاند، منابع ارزش را به درستی شناسایی کردهاند.تیمهای ادغام باید مطمئن شوند که پیشبینیهایشان منطقی و در یک بازه زمانی معقول، قابل دستیابی هستند. لازمه یک هدفگذاری منطقی، تحلیل و بررسی عمیق واحدهای فروش و بازاریابی برای پاسخ به این قبیل سوالات است: آیا تیمهای فروش هر دو شرکت محصولات خود را به یک مشتری میفروشند؟ آیا رویکرد هر دو شرکت نسبت به مقوله فروش یکی است؟ (این رویکرد میتواند استراتژیک یا تراکنشی باشد).
۳. جلب مشارکت رهبران ارشد بهطور منظم و شرح وظایف و حوزه اختیارات آنها
موفقیت یک برنامه ادغام، نیازمند تعهد سطوح ارشد مدیریتی است. اما نظرسنجی از اهمیت مشارکت مدیران ارشد پرده بر میدارد:۷۰ تا ۸۰ درصد شرکتهایی که پس از ادغام به درآمد مطلوب خود رسیدهاند، از مشارکت رهبران ارشد بهره بردهاند، از مدیر ارشد اجرایی گرفته تا رهبران فروش.
۴. حفظ درآمد فعلی:
یکی از مهمترین اولویتهای تیم ادغام پیش از عقد قرارداد، پایبندی به یک جمله است که منتسب به سوگند بقراط است: نخست، هیچ آسیبی وارد نکنید. رایجترین عامل قطع درآمد، ناتوانی در پذیرش مسوولیت حسابهای مشتریان و قلمروهایی است که با یکدیگر تداخل دارند. تیمهای فروش، زمانی بهترین عملکرد را دارند که اطمینان و شفافیت وجود دارد، بهویژه در رابطه با وظایف، رهبری، تخصیص حسابها، سهم فروش و پاداشدهیها.
۵. ارتباط، ارتباط، ارتباط: -ادغام کسب و کار
نظرسنجی ما نشان میدهد که ۷۷ درصد شرکتهایی که از تمامی پتانسیلهای تجاری ادغام بهره بردهاند، به ایجاد ارتباطات شفاف و موثر پایبند بودهاند. برقراری ارتباط، یک ابزار قدرتمند برای مدیریت ریسک بهویژه در دوران گذار است. ارتباط موثر، ارتباطی است که شفاف، مرتبط و به موقع باشد.
۶. حفظ نیروهای با استعداد فروش؛ اولویت سطوح ارشد مدیریتی:
آیا شما با نیروهای بااستعداد خود صحبت میکنید؟ مطمئن باشید که رقیبان شما به محض اینکه خبر ادغام را بشنوند، با این کارکنان صحبت خواهند کرد. ادغام برای تیمهای فروش، بهویژه آن دسته از کارکنانی که دارای عملکرد بالا هستند مثل یک کابوس است. نظرسنجی ما نشان میدهد که در ۸۲ درصد شرکتهایی که به درآمد مطلوب خود رسیدهاند، حفظ نیروهای بااستعداد یک اولویت بوده است. تجربه به ما نشان داده که بهترین برنامه ریزی، برنامهای است که ۸۰ درصد تمرکز خود را روی ۲۰ درصد از نیروها معطوف کند که بیشتر از سایر کارکنان اهمیت دارند. البته تمام این ۲۰ درصد در ایجاد درآمد نقش نخواهند داشت. بعضی از این نیروها پشتیبانان فروش و کارکنان عملیاتی هستند که وجود آنها برای موفقیت تیمهای فروش، لازم و حیاتی است.
۷. مدیریت موثر تفاوتهای فرهنگی:
میان فرهنگ دو سازمان میتواند تفاوتهای بنیادی وجود داشته باشد. با وجود این، مدیران اغلب از این حوزه غافلند یا به اندازه کافی به مسائل فرهنگی نمیپردازند. مهمترین اصل، مدیریت این تفاوتها با بهکارگیری اقدامات و فرآیندهایی است که روی ارزش مورد انتظار تاثیر دارند. گام اول، درک پیچیدگیهای هر دو سازمان است.